تصاویر

چرا بعضی از تصاویر تاثیرات متفاوتی روی روان ما و احساسات ما میگذارد؟ چرا با بعضی از تصاویر به حالتهای خاصی فرو می رویم؟ چرا تصویرها برای ما میتواند خاص باشد؟ چه اتفاقی درون ما می افتد؟ چه چیزی قرار است بفهمیم یا یاد بگیریم؟ تصاویر قدرت دارند. باید آنها را بفهمیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

ابراز هنری

بیان هنری یک بیان کارساز، مفید و تاثیرگذار در روان و زندگی هر انسانی می تونه باشه.

من قبلا با هنر سرو کار داشتم اما به تازگی شروع به ابراز بیان هنری در زندگیم کردم. مثلا امروز با چند لیوان آب سعی در ایجاد یک ریتم و آهنگ کردم. تا بتونم با مبتدیانه ترین شکل ساخت آهنگ، با درونم و خودم آشناتر بشم و بتونم درون یخ زده و ساکنم رو به حرکت و نشاط بیارم تا خلاقیت خودش رو بتونه بازسازی کنه و پس بگیره. تجربه ی خوبی بود و حتی در روز اول هم برام یک خارش کوچک خلاقیت ایجاد کرد و مطمئن هستم که با ادامه ی این روند شاهد نتایج شگفت انگیزی از خودم خواهم شد که خودم رو هم متعجب و شگفت زده خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

نوشتن

نوشتن گاهی مانند جان کندن است هر روز میگویم که مینویسم اما نمی نویسم هر روز برنامه دارم که بنویسم اما نمی نویسم هر روز روزها میگذرد و من نمی نویسم اما امشب نوشتم تا نوشته باشم بعد از ماهها مینویسم اما به هر حال نوشتم فردا هم مینویسم پس فردا هم مینویسم و پسون فردا هم خواهم نوشت هر روز و هر روز مینویسم. چون باید بنویسم چون دوست دارم بنویسم چون نوشتن را دوست دارم پس مینویسم.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

جون کندن

تا اونقدری که من فهمیدم هنر جون کندن میخواد تلاش میخواد اگه هم ذاتی یه چیزایی داشته باشی یه استعداد خوب هم داشته باشی برای اولش خوبه وسط کار که میرسی شروع میکنی به ریپ زدن خالی میشی باید بری خودت رو پر کنی، زیاد، اونم به صورت فشرده.

باید زیاد مطالعه کنی زیاد فکر کنی زیاد دست و پا بزنی تا بتونی یک اثر هنری رو به مقصد برسونی وگرنه همون وسطاش میمونی و تهش به یک کار متوسط و ضعیف تن میدی و خلاص.

اونوقت اونجاست که آدم میشه یه هنرمند قلابی مثل یه مهندس قلابی و یا یه دکتر قلابی. فقط عنوانش رو دارند اما تا اون حدی که باید باشند نیستند چون جون نکندند.

آره برای هنرمند شدن باید جون کند من خودم تا حالا چند باری افتادم توی دام این کارهنری/غریزی کردن.

مطمئنا استعدادش رو باید داشته باشی ولی فقط استعداد، نه خیر، راه به جایی نمیبره یعنی به هیچ جا راه نمی بره.

همون بهتر آدم بره سر یه کار دیگه که حداقل یه لقمه نونی بی دردسر بتونه دربیاره تا بخوره وگرنه اگه مثل من بخواد یه هنرمند واقعی بشه و یا توی هر کاری به بهترین ها برسه باید تلاش کنه تلاش خیلی زیاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

احساساتم

احساسات آدمی بسیار عجیبه یعنی میخوام بگم برای من که عجیبه، احساسات خودم رو میگم احساساتم نسبت به آدمای دیگه البته نه همه ی آدمها، بعضی هاشون.

وقتی بعضی هارو میبینم حالتشون، خنده هاشون، نوع نگاه شون یه چیزایی رو توی آدم زنده میکنه یا حتی احساس های جدیدی رو توی آدم به وجود میاره.

احساس هایی که قشنگند بعضی هاشون شادند ولی اکثرشون غمگینند یعنی شاید هم غم نباشه ولی من چون نمیتونم دقیق این احساس رو توصیف کنم نزدیکترین حسی که نسبت بهش هست رو میگم. نزدیکترین حس هم بهش غمگین بودن، اما غمگینی قشنگ. غمگینی که دوسش داری و تهش یه حسرتی هم هست.آره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

نبودن و نشدن

برای پیشرفت و مهارت پیدا کردن توی خیلی از کارهایی که دوست دارم انجام بدم نوشتن جزو اصلی اقداماتی هست که باید انجام بدم اونم زیاد نوشتن خیلی خیلی نوشتن و هر روز نوشتن. اما خب تا حالا که خیلی کم کاری کردم و خیلی خیلی کم نوشتم و اونم هر از گاهی.

ولی خب چاره چیه بالاخره باید شروع کنم و درست شروع کنم وگرنه عمر برای من و تاخیرهام و تنبلی هام و تصمیم نگرفتن هام صبر نمیکنه.

واقعا صبر نمیکنه ها اصلا هم شوخی نداره هیچوقت فکر نمیکردم به این زودی به این سنی که الان دارم برسم یعنی قبلا، کوچکتر که بودم فکر میکردم توی این سن بودن یه جور دیگه باید باشه حس میکردم باید یه حس دیگه ای باید داشته باشم فکر میکردم تو این سن دیگه خیلی مرد شدم مرد، منظورم یعنی بزرگ از نظر فکری و رفتاری.

ولی با چیزی که فکر میکردم خیلی فرق میکنه خیلی زیاد و جالب اینه که الانم با خود وجودی قبلیم خیلی زیاد فرق نمیکنه. همش یه سری تغییرات کوچک که اونم با سختی و آگاهی تونستم ایجادش کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

عزم؟

عزم و اراده چیز بسیار عجیبیست.

عزم میکنم اما چیزی نمیشه. تصمیم قطعی میگیرم اما انگار با خوابیدن و بیدار شدن همه چیز ریست شده و دوباره باید تصمیم گرفت و تصمیم به عزم و اراده گرفت و این برنامه دوباره و دوباره تکرار میشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

جدید شدن

زندگی رو به یه سبک جدید زندگی کردن برای آدم مشکله. چون تغییر کردن حتی کوچک هم برای آدمیزاد مشکله. که البته من فهمیدم بیشترش هم ذهنی هست.

یعنی وقتی توی جریان جدید زندگی قرار می گیری، وقتی مراحل اولیه رو رد میکنی بعدش میبینی اونجوری که فکر میکردی سخت و یا غیر متعارف نیست.

فقط باید بتونی ذهنت رو برای یه مدت کنترل کنی تا از قدمهای اول رد بشی و وارد جاده ی اصلی بشی تا دوباره عادت کنی و برات خوشایند و یا راحت تر بشه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ebrahim

کار جدید

کار جدید یه استرس و تشویش خاصی داره ولی تا وقتی آدم سالمه و میتونه هر کاری انجام بده بسیار هم میتونه لذت بخش باشه چون پر از یادگیری های جدید و هیجان انگیزه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ebrahim

همدم

بعضی وقتا برا دوستم نگران میشم و ناراحت میشم، دنبال عشق میگرده دنبال همدم میگرده دنبال احساس می گرده اما هیچ هیچ.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim