۲ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

احساساتم

احساسات آدمی بسیار عجیبه یعنی میخوام بگم برای من که عجیبه، احساسات خودم رو میگم احساساتم نسبت به آدمای دیگه البته نه همه ی آدمها، بعضی هاشون.

وقتی بعضی هارو میبینم حالتشون، خنده هاشون، نوع نگاه شون یه چیزایی رو توی آدم زنده میکنه یا حتی احساس های جدیدی رو توی آدم به وجود میاره.

احساس هایی که قشنگند بعضی هاشون شادند ولی اکثرشون غمگینند یعنی شاید هم غم نباشه ولی من چون نمیتونم دقیق این احساس رو توصیف کنم نزدیکترین حسی که نسبت بهش هست رو میگم. نزدیکترین حس هم بهش غمگین بودن، اما غمگینی قشنگ. غمگینی که دوسش داری و تهش یه حسرتی هم هست.آره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

نبودن و نشدن

برای پیشرفت و مهارت پیدا کردن توی خیلی از کارهایی که دوست دارم انجام بدم نوشتن جزو اصلی اقداماتی هست که باید انجام بدم اونم زیاد نوشتن خیلی خیلی نوشتن و هر روز نوشتن. اما خب تا حالا که خیلی کم کاری کردم و خیلی خیلی کم نوشتم و اونم هر از گاهی.

ولی خب چاره چیه بالاخره باید شروع کنم و درست شروع کنم وگرنه عمر برای من و تاخیرهام و تنبلی هام و تصمیم نگرفتن هام صبر نمیکنه.

واقعا صبر نمیکنه ها اصلا هم شوخی نداره هیچوقت فکر نمیکردم به این زودی به این سنی که الان دارم برسم یعنی قبلا، کوچکتر که بودم فکر میکردم توی این سن بودن یه جور دیگه باید باشه حس میکردم باید یه حس دیگه ای باید داشته باشم فکر میکردم تو این سن دیگه خیلی مرد شدم مرد، منظورم یعنی بزرگ از نظر فکری و رفتاری.

ولی با چیزی که فکر میکردم خیلی فرق میکنه خیلی زیاد و جالب اینه که الانم با خود وجودی قبلیم خیلی زیاد فرق نمیکنه. همش یه سری تغییرات کوچک که اونم با سختی و آگاهی تونستم ایجادش کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim