درد و حسرت و درد

گرگ 2گرگ های شبانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

تصمیم

امروز ساعت 11:30 صبح از خواب بیدار شدم.نیم ساعت مانده به ظهر.

کمی در رختخواب ماندم و فکر کردم.

ظهر شد.بلند شدم.ناهار خوردم.

ناهار که تمام شد سر میز ماندم، دوباره کمی فکر کردم. نگاهم خیره به روی قسمتی از میز و فکر میکردم.

بلند شدم. تصمیمم را گرفته بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim

چرا نوشتن؟

برای من همیشه گیج و گنگ، فکر میکنم نوشتن خوب باشه کمی این ذهن مشوش و به هم ریخته ام توی دستم می یاد و آرومش می کنم حتی برای مدت کوتاهی.

وقتی می نویسم ذهنم مجبور میشه یه توقف کوتاهی بکنه و فقط درباره ی معدود مواردی شروع به تحلیل کنه در نتیجه منم میتونم بهتر درباره ی چیزایی که تو زندگیم میخوام داشته باشم تصمیم بگیرم و فکر کنم.

کمتر گیج و گنگ باشم و بیشتر برای خودم شفاف تر باشم.

برای همین دارم مینویسم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ebrahim