وقتی آدم مهمونی خانوادگی-فامیلی میره با یه سری آدم دور هم جمع میشه و ساعاتی رو باهاشون میگذرونه که معمولا هیچ وجه اشتراکی باهاشون نداره به جز قوم و خویشی.

یعنی ادمهایی که دور هم جمع میشند به احتمال زیاد نه علایق مشترکی دارند نه سطح سواد نزدیک به همی دارند نه دنیا رو یه جوره خاصی میبینند، نه معمولا چیزی از هم یاد میگیرند و نه خیلی چیزای دیگه. فقط و فقط وجه اشتراکشون خویشاوندی با هم دیگه اس.

یکیشون خاله ات، یکیشون پسر عموت، یکیشون پسر داییت، اون یکی دختر عمه و همینطور اقوام دیگه.

برای همین من با مهمونی های خانوادگی زیاد حال نمی کنم و تا اونجایی که بتونم به این مهمونی ها نمیرم ولی عوضش مهمونی با دوستان و رفیقارو خیلی دوس دارم چون دوست هامو تو اون مقطع خاص خودم با آگاهی انتخاب کردم و معمولا ساعتی با اونها نشستن برای من بسیار خوشایند است.